محل تبلیغات شما

دشت خشکید و زمین سوخت و باران نگرفت
زندگی بعد تو بر هیچ کس آسان نگرفت

شمع افتاد به چشم تو ولی خیره نماند
شعله‌ای بود که لرزید ولی جان نگرفت

جز خودم هیچ کسی در غم تنهایی من
مثل فواره سرِ گریه به دامان نگرفت

دل به هر کس که رسیدیم سپردیم ولی
قصه‌ی عاشقی ما سر و سامان نگرفت

هر چه در تجربه‌ی عشق سرم خورد به سنگ
هیچ کس راه بر این رود خروشان نگرفت

مثل نوری که به سوی ابدیت جاری است
قصه‌ای با تو شد آغاز که پایان نگرفت

 فاضل نظری

با صدایت زیر باران هم‌نوازی داشتم

اسامی تعدادی از اقوام در گویش مردم راور

آمدی چشمی به چشمم دوختی ممنونتم

تو ,کس ,عاشقی ,ولی ,سامان ,سر ,سر و ,و سامان ,ما سر ,عاشقی ما ,خورد به

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تعمیرات کولرگازی اسپلیت در شیراز