محل تبلیغات شما

وقتی این گونه مرا بی سر و سامان دیدی

کاش احوال مرا هیچ نمی‌پرسیدی

سعی کردم که بفهمی چه غمی دارد دل

هر چه گفتم تو فقط از ته دل خندیدی

عشق پایان پر احساس دل آرامی‌هاست

تو از اول هم از این حادثه می‌ترسیدی

از تو باران محبت طلبم بود ولی

مثل ابری پرِ غم بر سر من باریدی

چون که خندیدنم از موضع ناچاری بود

حال بی تابی من را تو نمی‌فهمیدی

هر چه دیدیم و شنیدیم و کشیدیم گذشت

عاشقم باش اگر هست هنوز امیدی

با صدایت زیر باران هم‌نوازی داشتم

اسامی تعدادی از اقوام در گویش مردم راور

آمدی چشمی به چشمم دوختی ممنونتم

تو ,شنیدیم ,دل ,کشیدیم ,دیدیم ,مرا ,و شنیدیم ,دیدیم و ,چه دیدیم ,شنیدیم و ,و کشیدیم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مدرن شو