محل تبلیغات شما

ستاره سهيل در كوير تنهايي شهر راور



با صدایت زیر باران هم‌نوازی داشتم

با دلی غرق تمنا رمز و رازی داشتم

شانه‌هایت را پناه بی‌قراری کردم و

سر به روی شانه‌ات رویای نازی داشتم

ترسی از سامانه‌ی غم بر دل و جانم نبود

گرم عشقت بودم و سوز و گذازی داشتم

رو به سوی قبله‌ی چشمت نشستم تا سحر

با خدای عشق خود، راز و نیازی داشتم

مثل یک مرغ مهاجر بعد یک پایان تلخ

میل افتادن به پای شاه‌بازی داشتم


بابا = پدر، بابا

نَنو، نَنا = مادر

اَبِوی = پدر، بابا

والِدِه، خانِمِ والِدِه، سَرکار خانِمِ والِدِه = مادر (معمولا برای احوالپرسی توسط افراد غیر فامیل یا اقوامی غیر از اقوام درجه یک کاربرد دارد)

کاکا = برادر

دادو = خواهر

هَمشیرِه = خواهر تنی، گاهی اصطلاحا برای صدا زدن خانم‌های غریبه به کار می‌رود.

عمو = عمو، به شوهر مادر و نیز به پدر زن و پدر شوهر هم عمو گفته می‌شود.

زِنَمو = زن عمو، به مادر زن و مادر شوهر نیز گفته می‌شود.

دایی = دایی

عَمِه = عمه

خالِه = خاله

باشا، بابا بزرگی = پدر بزرگ

بی بی = مادر بزرگ

آق بابا = پدرِ پدر

نَناقا، نَن بابا = مادر پدر

نَن جان = مادرِ مادر

شووَر، شور = شوهر

پدَر شور، پدر شووَر = پدر شوهر

مادَر شور، مادر شووَر = مادر شوهر

بِرادَر شور = برادر شوهر

خوارشور = خواهر شوهر

خوار زَن = خواهر زن

هَم زَن = هوو

هَم دوماد = باجناق

هَم عاروس = جاری

عاروس = عروس، زن پسر

دوماد = داماد، شوهر دختر

هَم شیر = دو بچه که از شیر یک زن تغذیه کرده باشند. بچه‌هایی که به دلیل تفاوت سنی کمتر از دو سال از شیر مادر خود تغذیه می‌کنند.

نِشیرک = بچه‌هایی که با فاصله‌ای کمتر از دو سال به دنیا بیایند، مثلا حدود یک سال یا کمی بیشتر.

جِمَل = دوقلو

بچه آلِشی = نوزادی که خیلی نحیف و لاغر است و علی‌رغم تغذیه مناسب هیچ‌گونه رشدی نمی‌کند. اعتقاد بر این است که اجنه نوزاد خودشان را با نوزاد تازه به دنیا آمده تعویض کرده‌اند. طی مراحل و کارهای خاصی از آن‌ها می‌خواهند نوزاد خودشان را ببرند و نوزاد خانواده را به ایشان برگردانند.

پِسَرَمو = پسر عمو

دُختَرَمو = دختر عمو

پِسَرَمو دُختَرَمو = پسرعمو دختر عمو

خوار زادِه = خواهر زاده

بِرادَر زادِه = دختر یا پسر برادر

زادِه وَر زادِه = چند نسل پشت سر هم

اَندَر = ناتنی

پِدَر اَندَر = نا پدری

مادَر اَندَر = نامادری

بِرادَر اَندَر = برادر ناتنی

خوار اَندَر = خواهر ناتنی

پیرزادِه = فرزندان زن از شوهر قیل یا فرزندان شوهر از زن قبل


آمدی چشمی به چشمم دوختی ممنونتم
آتشی را در دلم افروختی ممنونتم

گوشه چشمی آمدی، آشوب در جانم نشست
ناگهانی خرمنم را سوختی ممنونتم

خندهی مستانه‌ات لب را عطش‌کش کرده بود
آبرو می‌خواستم نفروختی ممنونتم

پند پیران را به گوشم خنده کردی مرحبا!
درس خوبی را به من آموختی ممنونتم

میروم در انزوای خلوتم پنهان شوم
ای که آتش در دلم افروختی ممنونتم

فروغ فرخزاد


من و تنهایی و از خاطره لب‌ریز شدن

باب میل دل من نیست غم‌انگیز شدن

چشم بستم که به تاریکی مطلق برسم

منطقی نیست چنین عاشق دهلیز شدن

عصبانی و بد اخلاقی و بی عاطفه‌ای

چقدر خوب میاید به تو چنگیز شدن

برگ برگ دلم افتاد و درختی خشکم

بعد تو قانعم انگار به پاییر شدن

شال می‌بافم از اندوه تو در فصلی سرد

قسمت من شده با بغض گلاویز شدن


دشت خشکید و زمین سوخت و باران نگرفت
زندگی بعد تو بر هیچ کس آسان نگرفت

شمع افتاد به چشم تو ولی خیره نماند
شعله‌ای بود که لرزید ولی جان نگرفت

جز خودم هیچ کسی در غم تنهایی من
مثل فواره سرِ گریه به دامان نگرفت

دل به هر کس که رسیدیم سپردیم ولی
قصه‌ی عاشقی ما سر و سامان نگرفت

هر چه در تجربه‌ی عشق سرم خورد به سنگ
هیچ کس راه بر این رود خروشان نگرفت

مثل نوری که به سوی ابدیت جاری است
قصه‌ای با تو شد آغاز که پایان نگرفت

 فاضل نظری


کرده‌ام از دستِ این فرهنگ، هنگ
گشته از عشقت دلِ دل‌تنگ، تنگ

بعدِ "شیرین" شد تبِ "فرهاد"، حاد
این خبر را مرکز امداد، داد

گفـت در پیشت شبی کفاش فاش
هست گویا معبر خشخاش، خاش

با عبورت می‏‌شود جالیز، لیز
جعفری می‏‌رقصد و گشنیز، نیز

بـا نگاهت می‌‏زند "عطار"، تار
"مولوی" غش کرده و "گار"، زار

می‌‏شود در گردنت زنجیر، جیر
می‌کُند در دست تو کفگیر، گیر

هر که بر اشعار من خندید، دید
می‌شود با یادِ تو تبعید، عید

کرد پیشت آدم سالوس، لوس
با تو شب‏ها می‌شود کابوس، بوس

کیمیا کردی و شد شاغول، غول
با کلامت می‏‌خورَد "شنگول"، گول

وقت خشمت می‌شود "تیمور"، مور
رفته "نادر" تا حد مقدور، دور

چون به حرف آیی شود خاموش، موش
گفته‏هایت را کند خرگوش، گوش

می‏کُنی از بهر ما اندام، دام
پیش زلفت می‏ شود "خاخام"، خام

این خبر را می‏‌زند نجار، جار:
هست در اطراف تو بسیار، یار

کاسه‏ات را می‏زند ابلیس، لیس
هست بخش دوم ساندیس، دیس

گشته‏ام از دست استدلال، لال
رفته گویا از دل "خو شحال"، حال

امیرحسین خوشحال (کولی)


وقتی این گونه مرا بی سر و سامان دیدی

کاش احوال مرا هیچ نمی‌پرسیدی

سعی کردم که بفهمی چه غمی دارد دل

هر چه گفتم تو فقط از ته دل خندیدی

عشق پایان پر احساس دل آرامی‌هاست

تو از اول هم از این حادثه می‌ترسیدی

از تو باران محبت طلبم بود ولی

مثل ابری پرِ غم بر سر من باریدی

چون که خندیدنم از موضع ناچاری بود

حال بی تابی من را تو نمی‌فهمیدی

هر چه دیدیم و شنیدیم و کشیدیم گذشت

عاشقم باش اگر هست هنوز امیدی


 

Image result for ‫آغاز امامت حضرت مهدی‬‎

 

نهم ربیع‌الاول آغاز امامت حضرت ولی عصر

عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف مبارکباد

 

Related image

 

     نهم ربیع‌الاول، نه تنها نخستین روز امامت امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف است، بلكه آغاز دوره‌ای حیاتی و مهم در تاریخ شیعه نیز به شمار می‌آید. بنابراین تصمیم گرفتم در این روز با شکوه در چند سطر كوتاه راجع به رخدادهایی كه پس از شهادت امام حسن عسكری علیه‌السلام در سامرا روی داد، اشاره كنم.

 

Image result for ‫آغاز امامت حضرت مهدی‬‎



     روز جمعه، هشتم ربیع‌الاول سال 260 هـ . ق، امام حسن عسكری علیه‌السلام پس از این كه نماز صبح را خواندند، بر اثر زهری كه هشت روز قبل معتمد به ایشان خورانده بود، به شهادت رسیدند. این حادثه در شرایطی روی داد كه امام یازدهم افزون بر این كه مانند پدران خود زمینه را برای غیبت آماده كرده بودند، شب پیش از شهادتشان، دور از چشم مأموران خلیفه، نامه‌های بسیاری به شهرهای شیعه نشین فرستادند. خبر شهادت امام علیه‌السلام در سراسر شهر سامرا پیچید و مردم به احترام او عزاداری كردند. به گفته‌ی مورخان، در روز شهادت امام عسکری علیه‌السلام، سامرا به صحرای قیامت تبدیل شده بود.
     بر اساس گفته‌ی شیخ صدوق، خود امام زمان علیه‌السلام با كنار زدن عمویش جعفر كه قصد نمازگزاردن داشت، بر بدن پدر بزرگوارشان نماز خواندند.
     حكومت عباسی از مدت‌ها پیش بر اساس سخن رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و امامان معصوم علیهم‌السلام مبنی بر این كه مهدی فرزند امام حسن عسكری علیه‌السلام است، امام یازدهم را زیر نظر داشت و مراقب بود تا فرزندی از ایشان باقی نماند، ولی امام یازدهم عیله‌السلام با پنهان نگه داشتن خبر ولادت فرزندشان این نقشه را باطل كرده بودند. پس از شهادت امام حسن عسکری علیه‌السلام كم‌كم خبر فرزندی به نام مهدی علیه‌السلام پخش شد و تلاش چند باره‌ی خلیفه‌ی عباسی برای یافتن امام مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف به نتیجه نرسید.
     عثمان بن سعید، نائب اول حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف بود و با آغاز غیبت ولی عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف نامه‌های آن حضرت را به شیعیان می‌رساند. از همین زمان بود كه شیعیان برای نخستین بار طعم غیبت را چشیدند. آغاز غیبت صغرا مصادف با آغاز امامت حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف بود تا مردم آرام آرام با مفهوم تلخ و دردناك غیبت آشنا شده، بتوانند تا آن زمان كه به اشتباه خود پی می‌برند و به وظایف خود در برابر امامان آگاه می‌شوند، هم‌چنان دین‌دار باقی بمانند.
     در دوران غیبت صغرا چهار نایب خاص، امر وساطت میان امام علیه‌السلام و شیعیان را به عهده داشتند و چنان‌كه خواهیم دید، همه‌ی آنها معروف و سرشناس بودند. آنان احكام دین را از وجود اقدس امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف 
گرفته و در اختیار شیعیان قرار می‌دادند. سؤالات [كتبی و شفاهی] ایشان را به حضور امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف برده و سپس پاسخ را به شیعیان می‌رسانیدند و هم‌چنین، وجوه شرعی شیعیان را با وكالتی، كه از امام داشتند، می‌گرفتند [و به حضرت تحویل می‌دادند یا با اجازه‌ی ایشان مصرف می‌كردند] آنان جمعی بودند كه امام حسن عسكری علیه‌السلام در زمان حیات خود عدالتشان را تأیید فرموده و همه را به عنوان امین امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف معرفی كرده و بعد از خود، ناظر املاك و متصدی كارهای خویش گردانیده، و آن‌ها را با نام و نسب به مردم معرفی نموده بودند. این‌ها، همه دارای عقل، امانت، وثاقت، دِرایت، فهم و عظمت بودند.
 

پاسخ یک سوال در مورد امامت در سن كودكی
 

     مسئله‌ی خلافت و امامت در اسلام، تنها بر اساس لیاقت و شایستگی افراد بوده و سن و سال هیچ تأثیری در آن نداشته است. پیامبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در سال سوم هجرت بعد از دعوت خویشان خود به اسلام، حضرت علی علیه‏السلام را كه نوجوانی پیش نبود به خلافت و وصایت منصوب كردند و به قوم خود دستور دادند كه از او اطاعت كنند. هم‌چنین در واقعه‌ی مباهله با نصارای نجران، آن حضرت امام حسن و امام حسین علیه‏السلام را در حالی كه كودك بودند به همراه خویش بردند. شیخ مفید در این‏باره می‏نویسد: پیامبر همراه حسنین در حالی كه طفل بودند با نصارا مباهله كرد. بعد از آن، این امر هیچ‌گاه سابقه نداشت. این وقایع و شواهد بسیار دیگر تاریخی، دلایلی است كه امامت حضرت ولی عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف را در سن كودكی تأیید می‏كند.

 

منبع با اندکی تغییر:

http://www.mahdi313.org/page.php?page=showarticles&cat=68&id=1&office=markaz


برای زندگی با تو، ندارم هیچ اصراری

عزیز من چرا دست از، سر من بر نمی‌داری؟

چگونه بگذرم از این، که گاهی سعی می‌کردی

مرا از پیش رویت مثل اَبروهات برداری؟

شبیه زله در بخت من افتادی از اول

که از این جسم و جان دیگر، نمانده هیچ آثاری

گذشت آن‌که به سازت از، سر احساس رقصیدم

به هر کار تو تن دادم، بدون هیچ انکاری

تقاص خون مردم را، که خواهد داد؟ می‌دانی؟

برایت خودکشی کردند، آدم‌های بسیاری

مرا مانند معتادی، به چشمت مبتلا کردی 

نصیبم از تو یا اندوه، یا تشویش یا زاری!

درون هر خبر دنبال ردی از تو می‌گردم

برایم تا همیشه هم، چنان در صدر اخباری 

دروغ از واژه‌های این، غزل بارید تا گفتم:

برای زندگی با تو ندارم هیچ اصراری

 

منبع:

http://parva89.blogfa.com/category/2


انواع باد در گویش مردم راور

حکمت وزیدن باد رقصاندن شاخه‌ها نیست، بلکه امتحان ریشه‌هاست.

 

Image result for ‫حکمت وزیدن باد رقصاندن شاخه‌ها نیست، بلکه امتحان ریشه‌هاست‬‎

 

باد چیست؟
     باد، جریان هوایی است که از مراکز پرفشار به طرف مراکز کم فشار به حرکت در می‌آید. هر چه شیب فشار (تفاوت فشار) بین دو نقطه بیش‌تر باشد شدت جریان هوا نیز بیش‌تر خواهد بود. تفاوت فشار دو نقطه را "گرادیان فشار" می‌گویند.

     باد یکی از پدیده‌های جوی است که تاثیر مستقیمی بر آب و هوای مناطق مختلف جهان دارد. به همین دلیل مطالعه در باره‌ی آن همواره مورد توجه بوده است.

     واحد سرعت باد در هواشناسی "نات" می‌باشد که هر نات برابر با نیم متر بر ثانیه است.

     بادها را به انواع و دسته‌های مختلفی تقسیم‌بندی می‌کنند. برای نمونه یکی از این تقسیم‌بندی‌ها به شکل زیر است:

1. بادهای آلیزه (تجارتی)

۲. بادهای موسمی

3. بادهای محلی

۴. نسیم دریا و خشکی

۵. بادهای کوه و دره

۶. فون(Foehn)

باد فون: باد گرم و خشكي است كه در سمت پشت به باد يك پشته‌ی كوهستاني بروز مي‌كند و اين نام منشاء خود را از آلپ گرفته است. آتش سوزی در جنگل‌ها و مراتع از نشانه‌های این باد است.
 

Image result for ‫باد‬‎

 

     اما مردم در هر شهر و منطقه بنا به وضعیت جوی، فرهنگی، اجتماعی و . . . ممکن است بادها را به گونه‌های متفاوت و مختلفی تقسیم‌بندی و نام‌گذاری کنند.

     در این پست سعی کردم در حد توانم تقسیم‌بندی این پدیده‌ی جوی را در شهر راور و به گویش محلی مردم این خطه از سرزمین کهن ایران برای شما قرار دهم. امیدوارم مورد توجه و استفاده قرار گیرد.

     از دوستان عزیز هم‌شهری خودم درخواست دارم در جهت رفع نقایص و بهبود مطالب مرا یاری فرمایند.

سرافراز باشید.

ستاره سهیل

Image result for ‫باد‬‎

باد قبله: وزش باد از سمت قبله (مغرب). درفصل زمستان وزش آن باعث گرمی هوا ‌شده و اعتقاد بر این است اگر بعد از وزیدن این باد، باران یا برف نبارد هوا به شدت سرد می‌شود و باد بیابان شروع به وزیدن می‌کند و اصطلاحا می‌گویند بادها برگشت. (تجربه هم همین را ثابت کرده است)

Image result for ‫باد‬‎

باد بیابون (بیابان): باد نسبتاً سردی که در فصل زمستان از سمت شمال یا شمال شرقی (سمت کویر) می‌وزد. (در تابستان به آن روز باد می‌گویند)

Image result for ‫باد‬‎

شِو باد (ew bd)، شَب باد: در فصل تابستان از هنگام سحر بادی ملایم از سمت جنوب یا جنوب شرقی می‌وزد که به آن شِو باد (ew bd) می‌گویند. وزش این باد گاه تا حدود ساعت 8 یا 9 صبح ادامه دارد.

Image result for ‫باد‬‎

بادِ پا روز (bd e p rooz): به مرور که به طلوع خورشید نزدیک می‌شویم و مدت کمی پس از طلوع خورشید، باد ملایمی از سمت مشرق به سمت مغرب و درست در امتداد مسیر حرکت فرضی خورشید می‌وزد که به "باد پا روز" مشهور است. این باد نسیمی ملایم است و معمولا تا یک ساعت پس از طلوع آفتاب ادامه دارد.

(در گویش راوری در برخی موارد از واژه‌ی روز به جای خورشید استفاده می‌شود. مانند: "روز زد" - به جای خورشید طلوع کرد. یا "روز به کو رفت" - به جای خورشید غروب کرد و امثال آن)

Image result for ‫باد‬‎

روز باد: تقریباً از ساعت ۹ به بعد حهت وزش باد از سمت شمال به جنوب تغییر می‌کند و سرعت آن نیز افزایش می‌یابد که در این حالت به آن روز باد گفته می‌شود.

Image result for ‫باد‬‎

شِمال باد، شِمال، شمالو (emlu): نسیم خنک و ملایمی که معمولا در فصل تابستان از سمت شمال می‌وزد.

Image result for ‫باد‬‎

کَج باد: در مناطق کوهستانی و مناطقی که اطراف آن به وسیله‌ی موانع طبیعی یا مصنوعی محدود است، وزش باد از سمتی خاص تداوم ندارد و هر لحظه جهت آن تغییر می‌کند که به آن کج باد می‌گویند.

Image result for ‫باد‬‎

تَف باد (taf bd): باد بسیار گرم و سوزانی که در تابستان از سمت شمال (سمت کویر) می‌وزد. به این باد لِوار (levr) هم گفته می‌شود.

Image result for ‫باد‬‎

کُلول باد (kolool bd)، گُلول باد، گُلولِه باد، لولِه باد: گردباد

Image result for ‫باد‬‎

دولَخ باد (doolax bd): باد شدید همراه با گرد و خاک

Image result for ‫باد‬‎

چَغمون (čaγmun): باد بسیار سرد و سوزنده و نسبتاً شدیدی که در فصل زمستان از سمت شمال می‌وزد و در بعضی موارد دانه‌های کوچک باران یا برف را نیز به همراه دارد.

Image result for ‫باد‬‎

سوز (suz): باد سرد، خشک و سوزنده‌ای که در فصل زمستان از سمت شمال می‌وزد یا یادی که از روزن‌های در و دیوار به داخل ساختمان یا محل استراحت نفوذ می‌کند.

Image result for ‫باد‬‎

طوفون باد (tufun bd)، طوپون باد (tupun bd): طوفان یا باد شدید

Image result for ‫باد‬‎

باد بارِش (bd bre): وزش باد نسبتا شدید همراه با باریدن باران. (بیشتر در فصل بهار این اتفاق می‌افتد)

Image result for ‫باد‬‎

باد گوجری (bd e gujeri): در روستاهای طرز (tarz) و فیض‌آباد در فصل زمستان باد بیابان از سمت شمال می‌وزد و چون روستای گوجر (gujer) یا کوهجهر (kuhjehr) درسمت شمال این روستاها قرار دارد و در واقع این باد سرد از سمت روستای یاد شده به طرز و فیض‌آباد می‌رسد به آن باد گوجری می‌گویند. (این اصطلاح فقط در روستای طرز و روستاهای منطقه فیض‌آباد به کار می‌رود)

Image result for ‫باد‬‎

باد کِشال (bd kel): وزیدن بادهای نسبتا شدید همراه با گرد و خاک. روزهایی که وضعیت جوی وزش باد و گرد و خاک است گویند هوا باد کشال است.

Image result for ‫باد‬‎

بِلا (bel): بادی که بسیار شدید است و در اثر وزیدن آن خساراتی به بار می‌آید یا احتمال به بار آمدن خسارت وجود دارد. (شدیدتر از طوفان باد)

Image result for ‫باد‬‎

باد وَر کِردَن (bd varkerdan): شروع به وزیدن کردن باد. (باد وَر کِرد= باد شروع به وزیدن کرد)

Image result for ‫باد‬‎

باد اُفتید (bd oftid): وزش باد متوقف شد.

Image result for ‫باد‬‎

پایه باد (pye bd): یک بار وزیدن باد که ممکن است از چند ثانیه تا چند دقیقه به طول انجامد. سپس هوا نسبتا آرام و مجددا باد شروع به وزیدن می‌کند.

Image result for ‫باد‬‎

باد بُشک (bd bok): همان باد است. (کلمه بُشک اضافه است و معنی خاصی برای آن پیدا نکردم. در واقع گاهی به جای این‌که بگویند هوا آرام است، می‌گویند باد بُشکی نمیاد)

Image result for ‫باد‬‎

پِناباد (penbd): محلی که معمولا رو به آفتاب است و شما را از وزش باد سرد زمستان در امان نگه می‌دارد. مانند پشت یک سنگ، پشت یک دیوار، داخل یک گودال کوچک و . . .

Image result for ‫باد‬‎

هُشِ باد (ho e bd) یا هُشو باد (hou bd): نسیم، یک بار وزیدن ملایم باد. بادی که به ملایمت می‌وزد و تداوم ندارد.

Image result for ‫باد‬‎

بادا وَرگَشت (bd vargat): در فصل زمستان و پاییز بعد از وزیدن باد قبله که ممکن است چند روز هم به طول بینجامد، چنان‌چه نزولات آسمانی مانند باران یا برف نبارد، جهت باد عوض شده و باد بسیار سرد و استخوان سوزی از سمت کویر (شمال) شروع به وزیدن می‌کند که اصطلاحاً می‌گویند: "بادا ورگشت" یعنی بادها بازگشتند.

Image result for ‫باد‬‎

زیر باد: سمتی که به آن طرف باد می‌وزد.

Image result for ‫باد‬‎

بالا باد: سمتی که از آن طرف باد می‌وزد.

Image result for ‫باد‬‎

پُش(ت) وَر باد: حرکت کردن یا ایستادن به گونه‌ای که باد از سمت پشت به ما طرف ما بوزد.

Image result for ‫باد‬‎

رو وَر باد، سینِه. باد: ایستادن یا رفتن به سمتی که باد از رو به رو می‌وزد.

Image result for ‫باد‬‎

بَر وَر باد: ایستادن یا حرکت کردن به گونه‌ای که باد از سمت چپ یا راست به سمت شما می‌وزد.

Image result for ‫باد‬‎

کُتِ باد: محلی که در اکثر مواقع و ایام در آن‌جا باد می‌وزد.

Image result for ‫باد‬‎

باد اِشکَن: عارضه‌ی طبیعی یا مصنوعی مانند تپه، سنگ بزرگ، صخره، دیوار، گودال و . . . که مسیر باد را تغییر دهد یا مانع وزیدن مستقیم باد شود.

Image result for ‫باد‬‎

سِرِ باد: محل یا منطقه‌ای که بیش‌تر ایام باد می‌وزد.


دل‌نشین! ای غم دلواپسیت بر کمرم
من از آنی که تو پنداشته‌ای خسته ترم


عمر من کم‌تر از آن است که باور بکنم
که تو یک روز بخواهی بروی از نظرم

 

راه برگشت کجا؟ لمس کن این فاجعه را
بی تو هر لحظه، پلی می‌شکند پشت سرم


باز هم کشته و بازنده‌ی این جنگ منم
که تو با لشکر چشمانت و من یک نفرم !


دل به دریای جنون می‌دهی و می‌گذری
دل به دریای جنون می‌دهم و می‌گذرم


آه دیوانه!، تو آن سوی جهان هم بروی
من به چشمان تو از پلک تو نزدیک‌ترم 

 محسن نظری


ای مطلع و معشوقِ غزل، حضرتِ ماهَم
ای کاش شبی بگذری از کوچه‌ی ما هم!

خورشید به اندازه‌ی تو جلوه ندارد
تا بوده به دنبال تو بوده است نگاهم!

منطق سپر انداخته در جنگِ دل و عقل
مغلوب نگاهت شده بی جنگ، سپاهم!

چشمان تو یک عمر مرا کرده گرفتار
انداخته گل خنده‌ت از چاله به چاهم!

وابسته‌ چشمت شده احوال دل من
هم علت لبخندی و هم علت آهم!

تا بین تو و قبله مردد شده مُهری
هربار به سمتت شده کج قلبم و راهم!

دیوانه‌تر از این بکن ای ماه دلم را
بگذر شبی از دور و برِ کوچه‌ی ما هم!


طاهره اباذری هریس


گوشه ای  از آداب، رسوم، خرافات و عقیده‌های معقول و نامعقول مردم راور

 

Image result for ‫راور‬‎
خانه تاریخی فخری راور

 

     در گذر ایام زندگی همه‌ی انسان‌ها بر پایه‌ی آداب و رسوم و فرهنگ آن جامعه بنا شده است. بعضی از این آداب و رسوم به عنوان فرهنگ و هویت ما محسوب می‌شوند و برخی دیگر خرافات و اعتقادات بی ارزشی است که خوش‌بختانه در گذر ایام رنگ باخته و از بین رفته‌اند اما برخی از آن‌ها هنوز باقی مانده و در زندگی فردی و اجتماعی افراد تاثیر دارند.

لبه‌های قیچی را الکی به هم نزن، دعوا می‌شود.

شب در آینه نگاه نکن، دیوانه می‌شوی.

با جارو کسی را نزنید می‌شود.

و . . .

     این جملات امری و دستوری که بوی خرافات و عقیده‌های نامعقول و بی اساس از آن آشکار است، بخشی از باورها و خرافه‌های مردم شهرستان راور در سال‌های دور و نزدیک است که در این نوشته در حد بضاعتم به آن می‌پردازم .

     این خرافات و عقیده‌های نامعقول گاه ناشی از فشارها و باورهای اجتماعی مردم است و گاه برآمده از باورها و وسواس‌های شخصی است که فرد به آن اعتقاد دارد یا به مرور اعتقاد پیدا می‌کند.

     البته گاهی نیز در عمق بعضی از این باورها و اعتقادات یک تجربه‌ی هر چند ناقص علمی، پزشکی یا اجتماعی نهفته است که به مرور آن را به یک باور و وسواس اجتماعی تبدیل می‌کند.

     به عنوان مثال: "عسل و خیار، کفن را بیار" که مردم به آن اعتقاد داشته و دارند، حکایت از ناسازگاری عسل و خیار و دل دردی که بعد از مصرف توامان این دو عنصر غذایی به سراغ آدمی می‌آید دارد. در واقع هشداری است که این دو ماده غذایی هم‌زمان مصرف نشوند.

     یا "نحسی روز سیزده به در" که با توجه به هجوم مردم به طبیعت و اتفاقاتی که ناشی از شلوغی این روز است و به طور طبیعی در همه‌ی روزهای شلوغ پیش می‌آید به یک باور اجتماعی تبدیل شده است که مردم در این روز حساس‌تر و مضطرب‌تر باشند.

     هدف از نوشتن این مطلب تحقیق و جستجو در چگونگی به وجود آمدن این باورها نیست، بلکه هدف اصلی جمع‌آوری این‌گونه باورها و اعتقادات و ثبت آن‌ها است که با کمک شما مخاطبان محترم و مخصوصا هم‌شهریان عزیز این امکان بیش‌تر و بهتر فراهم خواهد شد.

 

کاروانسرای هِروز واقع در 75 کیلومتری جاده راور- کرمان، روستای هِروز (heruz) سفلی

 

     برخی از باورها را در پایان این مطلب برای شما می‌آورم. در تکمیل و تصحیح آن راهنمایی شما را لازم دارم.

- لبه‌های قیچی را الکی به هم نزن، دعوا می‌شود.

- پوست سیر را زیر دست و پا نریز سحر و جادو است.

- با آتش بازی نکن، شب ادرار می‌کنی.

- انگشتان دستانت را نشکن، بند انگشتانت کج می‌شود.

- عسل و خیار کفن را بیار.

- اگر در ابتدای مسافرت روباه دیدی، خوش یمن است.

- اگر در ابتدای مسافرت خرگوش دیدی بد یمن است  یا شگون ندارد.

- اگر کفش‌هایت سوار هم شدند، سفری در پیش داری.

- این‌قدر ته دیگ نخور، در شب عروسیت باران می‌بارد.

- اگر خس و خاشاکی بر روی مژه‌ات نشست، سوغات نصیبت می‌شود.

- اگر در خواب دیدی دندانت افتاد، کسی از اقوامت از دنیا می‌رود.

- اگر مار در خواب دیدی، پول گیرت می‌آید.

- اگر در خواب خون دیدی، خوابت باطل می‌شود.

- خواب زن چپ است. یا چپ می‌زند.

- اگر از حلوای یا خوراکی‌های مراسم عزای آدم پیر بخوری، عمرت طولانی می‌شود.

- اگر کف دست راستت بخارد، پول گیرت می‌آید.

- شب در آینه نگاه نکن، دیوانه می‌شوی.

- شب ناخن‌هایت را کوتاه نکن، شگون ندارد.

- ناخن‌های کوتاه شده‌ات را روی زمین نریز، فقر می‌آورد.

- اگر روی صورت زن حامله لکه باشد، بچه‌اش دختر است.

- اگر زن حامله ویارش به ترشی باشد، بچه‌اش دختر است.

- نان نعمت خداست. اگر تکه نانی روی زمین افتاده بود، آن‌را بردار و در بالا یا شکاف دیوار بگذار و گر نه قحطی می‌آید.

- آخر هر خنده گریه استو

- دود همیشه به طرف آدم پول‌دار می‌رود.

- و . . .


دلبر زیبایی و بس دل‌ربایی می‌کنی

نازنین با ناز خود ما را هوایی می‌کنی

غرق در دریای چشمان توام ای نازنین!

خوش در این دریای  زیبا ناخدایی می‌کنی

در گلستان پر از گل‌های رنگارنگ و شاد

چون گل نازی به بستان خودنمایی می‌کنی

عطر گل‌های بهاری داری و با عطر خوش

این دل دیوانه را آخر هوایی می‌کنی

با ترنم‌های دل‌کش در دل بستان گل

با هزارِ مستِ عاشق هم نوایی می‌کنی

شب چو می‌آیی به رویایم تو با آغوش باز

بر شب تاریک دل چون مَه، خدایی می‌کنی


چند دو بیتی راوری برای امروز نوشتم.

امید است مورد پسند واقع شود.

 

کبوتر بچه بیدَم مادرم مرد

مرا به دایه دادن دایه مَم مرد

مرا با شیر بز اُمُختِه کِردَن

از اون بخت بِدَم بزغاله مَم مرد

 

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

 

سه پنج روزه که بوی گل نیومد

صدای چَک چَک بلبل نیومد

برین از باغبون گل بپرسن

چرا بلبل به سِیل گل نیومد

 

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

 

خداوندا سه درد اومد به یَک بار

خر لنگ و زن ننگ و طلبکار

خداوندا زن ننگ و تو بِسون

خودم دونم خر لنگ و طلبکار

 

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

 

رسیدم وَر دِرِ دالونت ای یار

شنیدم کُرکُر قلیونت ای یار

لِوِ شیرین به روی نی گُذُشتی

به قربون لِوُ دِندونت ای یار

 

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

 

دلارومَم نِشِسِه وَر لِوِ جو

گلی که اِو میاره می‌کُنه بو

گلی که اِو میاره بو نداره

خودم گل می‌شِوَم دِلوَر کُنِه بو

 

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

 

غریبی سخ(ت) مرا دل گیر داره

فلک وَر گَردِنَم زِنجیر داره

فلک از گردنم زِنجیرُ وا کن

که غربت خاک دومَن گیر داره

 

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

 

سر کوی بلند دیگی بباره

برنج قُل می‌خوره دل بی‌قراره

برنج قُل می‌خوره با شیر میشون

تو رِ از من بُریدن قِومُ خویشون

 

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

 

الا دختر که موهای تو بوره

به حموم می‌روی رایِ تو دوره

به حموم می‌روی زودی بیایی

که آتِش وَر دِلَم مِثلِ تنوره

==================================

پانویس

بیدَم = بودم

اُمُختِه کِردَن = پرورش دادن

چَک چَک = چهچه

سِیل = تماشا

وَر = بَر

کُرکُر = قُل قُل

لِو = لب

دِلارومَم = دل آرامم

نِشِسِه = نشسته

اِو = آب

دِلوَر = دِلبَر

دومَن = دامن

میشون = میشان، میش‌ها

رایِ = راهِ


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

انجمن علمی